سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

پیاده کربلا

پنج شنبه 88 بهمن 22 ساعت 10:30 عصر

پیاده روی اربعین حسینیخستگی نمی شناختند. انگار نه انگار که هفتاد هشتاد کیلومتر پیاده آمده اند. مثل یک رود به سوی اقیانوس کربلا جاری بودند. همه یک رنگ و یک شکل. گردوغبار صحرا چهره همه را خاکی کرده بود. توی راه پر بود از ایستگاه های صلواتی. التماس می کردند که در خیمه و چادرشان خستگی در کنی. با چای و شربت و خرما به استقبالت می آمدند. برایت آفتابه لگن می گرفتند که صورت صفا دهی و بدن کوفته ات را مشت و مال می دادند. سر و دست می شکستند برای خدمت به زوار اباعبدالله(ع). نزدیک غروب که می شد کسانی که در مسیر ساکن بودند، دستت را می گرفتند و التماس می کردند که در منزل ما استراحت کن تا حمام کنی و شام بخوری لباسهایت را می شوییم سفره می انداختند از اینجا تا آنجا. روستایی و فقیر بودند ولی برای زوار امام حسین (ع) گندمهایشان را نان، مرغهایشان را بریان و گوسفندانشان را کباب می کردند.
یکی توی راه یک دسته گوسفند همراه کرده بود و به هر هیأتی که می رسید یکی را هدیه می کرد.
نجف تا کربلا هشتاد کیلومتر است که ما سه روزه طی کردیم. این نزدیک ترین مسیر پیاده روی به سوی کربلا بود. بقیه از بصره و سماوه و سلیمانیه و شهرهای دورتر پیاده آمده بودند تا اربعین نزد ارباب بی کفن باشند.
14میلیون زائر در ایام اربعین امسال به کربلا آمدند. به همان تعداد که در حال رفتن به کربلا بودند، از مسیر مقابل در حال بازگشت به مواطن خود بودند.
مرگ بازیچه این جماعت بود. در میان جاده محل انفجار روز گذشته علامت گذاری شده بود و مردم بی تفاوت از کنار آن عبور می کردند و ساکت و آرام راه می رفتند. فقط صدای خش خش هزاران دمپایی بود که روی آسفالت کشیده می شد.
حال و هوای عجیبی بود. عجیب تر از آنکه وصفش کنم.


نوشته شده توسط : یاسر

نظرات دیگران [ نظر]


دوستی «تا» نداره

سه شنبه 88 بهمن 6 ساعت 7:28 صبح

friends
با یک شکلات شروع شد. من یه شکلات گذاشتم تو دستش اونم یه شکلات گذاشت تو دست من. من بچه بودم اونم بچه بود سرمو بالا کردم سرشو بالا کرد دید که منو می شناسه خندیدم. گفت: دوستیم؟ گفتم: دوستِ دوست. گفت: تا کجا؟ گفتم: دوستی که تا نداره. گفت: تا مرگ؟ خندیدم گفتم: من که گفتم تا نداره. گفت: باشه تا پس از مرگ گفتم: نه نه نه تا نداره. گفت: قبول تا آنجا که همه دوباره زنده می شن، یعنی زندگی پس از مرگ بازم با هم دوستیم؟ تا بهشت تا جهنم تا هرجا که باشه من و تو با هم دوستیم؟ خندیدم و گفتم: تو براش تا هرجا که دلت بخواد یه تا بذار اصلا یه تا بکش از سر این دنیا تا اون دنیا اما من اصلا براش تا نمی ذارم نگام کرد نگاش کردم باور نمی کرد. می دونستم اون می خواد حتما دوستی ما تا داشته باشه دوستی بدون تا رو نمی فهمید.
***
گفت: برای دوستیمون یه نشونه بذاریم. گفتم: باشه تو بذار. گفت: شکلات. هربار که همدیگرو می بینیم یه شکلات مال تو یکی مال من. باشه؟ گفتم: باشه. هربار یه شکلات می گذاشتم تو دستش اونم یه شکلات می گذاشت تو دست من. باز همدیگرو نگاه می کردیم یعنی اینکه دوستیم، دوستِ دوست. من تندی شکلاتم رو باز می کردم می ذاشتم تو دهنمو تند و تند می مکیدم. می گفت: شکمو! دوست شکموی من. بعد شکلاتش رو می گذاشت تو یه صندوقچه کوچولوی قشنگ. می گفتم: بخورش. می گفت: تموم میشه می خوام تموم نشه برای همیشه بمونه. صندوقش پر از شکلات شده بود. هیچ کدومش رو نمی خورد. من همشو خورده بودم. گفتم: اگه یه روز شکلاتاتو مورچه ها بخورن یا کرما چی کار می کنی؟ گفت: مواظبشون هستم. می گفت: می خوام نگهشون دارم تا موقعی که دوست هستیم. و من شکلاتامو می ذاشتم تو دهنم و می گفتم: نه نه نه! تا نداره. دوستی که تا نداره.
***
جعبه شکلاتیک سال دو سال چهار سال  هفت سال ده سال بیست سالش شده. اون بزرگ شده منم بزرگ شدم. من همه شکلاتامو خوردم اون همه شکلاتاشو نگه داشته اون اومده امشب خداحافظی کنه. می خواد بره. بره اون دوردورا می گه می رم اما زود برمی گردم. من که می دونم میره و برنمی گرده. یادش رفت شکلات به من بده. من که یادم نرفته. یه شکلات گذاشتم کف دستش. گفتم این برای خوردنه. یه شکلات هم گذاشتم کف اون دستش. گفتم: اینم آخرین شکلات برای صندوق کوچیکت. یادش رفته بود که صندوقی داره برای شکلاتاش. هردوتا رو خورد. خندیدم. می دونستم دوستی من تا نداره می دونستم دوستی اون تا داره مثل همیشه. خوب شد همه شکلاتامو خوردم اما اون هیچ کدومشو نخورده. حالا با یک صندوق پر از شکلاتای نخورده چی کار می کنه؟


نوشته شده توسط : یاسر

نظرات دیگران [ نظر]


سیاستمداران شطرنجشان را بهتر کنند

یکشنبه 88 بهمن 4 ساعت 5:44 عصر


حقیقت مطلب این است که صحنه گردانان قضایای بعد از انتخابات، هرچند که با شعار دفاع از قانون اساسی و حقوق مردم وارد کارزار شدند ولی توان کنترل قضایا را نداشتند و دشمنان انقلاب و اسلام جرأت پیدا کرده و و از اوضاع بوجود آمده سوءاستفاده کردند.
در روز قدس که روز همدلی جهان اسلام است، شعار عنصری «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» سر داده شد. شعاری که با روح اسلام منافات داشت. هرچند که ایران قوی بهتر می تواند به داد غزه و لبنان برسد ولی ببینیم این شعار را چه کسانی در چه فضایی سر دادند و عاقبت این شعار به کجا رسید؟ این شعار زمینه را برای حذف شعار «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر آمریکا» در روز 13 آبان، سالروز مبارزه با استکبار جهانی فراهم آورد و حذف این دو شعار موجب تولد شوم شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» و کنار گذاشتن قید اسلامی از شعار اصلی انقلاب (استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی) شد.  در پس این شعار اهانت به ساحت بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) آسان شد و اهانت به بزرگ مرجع جهان اسلام زمینه ساز توهین به شعائر اسلامی و حرمت شکنی روز عزای حسینی بود.
صحنه گردانندگان قضایای اخیر، بازی را بد شروع کردند و بدتر ادامه دادند. آنان باید تا دیر نشده ، از سرنوشتی که گریبان گیر این اقدامات شد تبری بجویند و خود را به آغوش عدالت بسپارند.

رهبر فرزانه انقلاب، چه با فراست نسبت به قضایای بوجود آمده هشدار دادند و صد حیف که کمتر کسی به سخنان روشنگر ایشان گوش سپرد.
اینک این شما و این گلچینی از سخنان رهبر معظم انقلاب درباره حوادث اخیر:
«من روز اول پیغام دادم به حضراتی که صحنه گردان این قضایا هستند گفتم این قضایا را شما شروع می کنید اما نمی توانید تا آخر کنترل کنید می آیند دیگران سوءاستفاده می کنند، حالا دیدید دیگران سوءاستفاده کردند!  مرگ بر اسرائیل را خط زدند مرگ بر آمریکا را خط زدند کاری کردند که کسانی که بغض امام را در دل داشتند جرأت پیدا کنند به عکس امام اهانت بکنند.
کسی که وارد عرصه سیاست می شود باید مثل یک شطرنج باز ماهر هر حرکتی که می کند تا سه تا چهار تا حرکت بعد از او را پیش بینی کند. یک حرکتی را شروع می کنند ملتفت نیستند که چطور درخواهند ماند و مات خواهند شد وقتی دیدند از این اصلی ترین شعار (استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی) اسلامش حذف می شود باید به خود بیایند باید بفهمند که دارند راه را غلط می روند باید تبری کنند.»

کلیپ زیبا از سخنان رهبر معظم انقلاب درباره لزوم بصیرت جوانان مخصوص موبایل


نوشته شده توسط : یاسر

نظرات دیگران [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرید پیر مغانم
عرفان کفی
رمضان کریم
[عناوین آرشیوشده]