سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

نمازم حجابم شد

دوشنبه 87 مهر 29 ساعت 9:3 عصر

ای آنکه رنگ تعلق نمی‌پذیری!
غلامتم دربست!

درویشی به درویشی گفت: از خدا چه خواهی؟ گفت: آن خواهم که نخواهم. درویش گفت: این هم خود خواستنی است.
می‌دونی باید از بعضی از نماز و روزه‌ها استغفار کنیم!
آیت‌الله امجد می‌گفت بعد از نماز، از نمازتون استغفار کنید!

امام حسین (ع) در دعای عارفانه عرفه، عاشقانه میفرماید:

من کانت محاسنه مساویه، فکیف لایکون مساویه مساویه
آن کس که خوبیهایش بدی است، چگونه بدیهایش، بدی نباشد!

 

اگر نماز خوبی هم خوندیم، شکر کنیم!
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
ولی به عبادت دل نبنیدیم که حجاب بشه!
به قول آیت‌الله صدیقی بت یکی سنگ و چوبه، بت یکی پوله، بت یکی زن و بچه‌هاشه، بت یکی هم عبادتشه!
مثلا یکی سرقفلی صف اول جماعت، پشت سر آقا رو خریده، اگر کسی دیگه جاش بشینه، دیگه نمی‌تونه نماز بخونه، حالش فرق می‌کنه!
آقای امجد می‌گفت: لا إله إلا الله یعنی هیچ دلبری جز خدا نیست.

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

 


نوشته شده توسط : یاسر

نظرات دیگران [ نظر]


چشم بیسرمه ما

جمعه 87 مهر 26 ساعت 6:44 صبح
خداییش دیگه وقتش رسیده!
خیلی هم دیر شده!
حالا... ما خوش‌بینیم! می‌گیم الان دیگه وقتش رسیده!
باید آقا تشریف بیارن دیگه؟
دنیا که می‌گن یه روز پر از ظلم و جور می‌شه مگه شاخ و دم داره؟
دستتو بذار رو گلوت! آقاجان دیگه به اینجامون رسیده! نمی‌خوای بیای؟
چقدر مرحوم آغاسی عاشق بود و عاشقانه سرود و عاشقانه‌تر خواند؟
ای زلیخا دست از دامان یوسف باز کش
آقاجون! پیر شدیم دیگه نمی‌خوای بیای! ما هممون بد به حق خوبات!
به خوبا سر می‌زنی مگه ما بدا دل نداریم
ندیده خاطرخامون کردی رفتی پشت پرده!
ببین یه سؤال اساسی:
تو باورت می‌شه از این دنیا بری و آقاتو نبینی؟!!
اللهم أرنی الطلعه الرشیده والغره الحمیده و اکحل ناظری بنظره منّی الیه ...
خداجون! چشمای آلوده‌ام رو با یک نگاه به جمال آقام سرمه کش!
نه اینجوری نیست که:
چشمامو اول پاک و بعد به جمال آقام روشن کن!
اصلا مگه چشم آلوده لیاقت دیدن مولاش رو داره؟

نوشته شده توسط : یاسر

نظرات دیگران [ نظر]


خدا به خدیجه سلام رساند

جمعه 87 مهر 19 ساعت 2:48 صبح
امشب، یعنی دومین شب جمعه بعد از ماه مبارک رمضان، ساعت 20 اولین قطرات باران پاییز 87 در قم گونه‌هایم را قلقلک داد.
راستی امروز یک مناسب خوشگل و ویژه دیگری هم داشت. امروز سالروز ازدواج پر خیر و سرور حضرت رسول عالمیان (ص) با حضرت خدیجه کبری (س) بود.
چقدر بی‌توفیق شده‌ایم که حتی از یادآوری چنین روزی محروم مانده‌ایم. اگر یک مرد سالگرد ازدواج خودش را فراموش کند، همسر مکرّمه چه قشقرقی به پا می‌کند که بیا و ببین. اما وقتی سخن از ازدواج دو سرمشق و الگو پیش می‌آید چه بسیار روح‌هایی که آلزایمر می‌گیرند.
می‌دانید که حضرت خدیجه کبری (س) چه شیفته و عاشق تمام عیاری برای حضرت رسول مهربانی (ص) بود؟
متأسفانه بین ما مشهور است که خدیجه کبری (س) در هنگام ازدواج با پیامبر (ص) چهل ساله بود یعنی 15 سال با ایشان اختلاف سنی داشت و پیش از ایشان هم با دو نفر دیگر ازدواج کرده بود. در عوض همان تاریخ‌هایی که این مسأله را نوشته‌اند، یادآور شده‌اند که عایشه تنها همسر بکر و کم سن و سال پیامبر (ص) بوده است.
در بسیاری از منابع تاریخی معتبر ذکر شده است که حضرت خدیجه (س) هنگام ازدواج با پیامبر (ص) 25 ساله یعنی هم سن پیامبر (ص) بود.
وجود صف خواستگاران سرشناس و پولدار عرب برای حضرت خدیجه کبری (س) گواهی بر این مدعاست. زن بیوه چهل ساله‌ای که دو شوهر هم کرده است، چگونه می‌تواند رغبت این همه خواستگار را به خود جلب کند؟
از سویی در زیارت وارث درباره حضرت اباعبدالله الحسین (ع) می‌خوانیم: «اشهد أنّک کنت نوراً فی الأصلاب الشّامخه و الأرحام المطهّره، لم تنجّسک الجاهلیه بأنجاسها» ائمه اطهار (ع) از اصلاب پاک مردان و رحم پاکیزه زنان پارسا بوده‌اند و ازدواج‌ها مکرری که قبل از پیامبر (ص) برای حضرت خدیجه کبری (س) ادعا شده است با این فراز ناسازگار است.
خدیجه کبری (س) که یکی از تجار نامدار قریش و از نظر اجداد پدر و مادر نیز با اجداد پدری حضرت رسول (ص) مشترک بود، پیش از رسالت محمد امین (ص) از احبار و راهبان، مژده رسالتش را شنیده بود و شیفتگی او به پیامبر (ص) ریشه در عشقی آسمانی داشت.
حضرت خدیجه (س) حتی به یکی از عمه‌های حضرت محمّد (ص) مقدار زیادی پول و صله داده بود که در امر ازدواجش با حبیب خود، تسهیل کند.
جریان خواستگاری او نیز مفصل است. همین قدر بگویم که حضرت ابوطالب (ع) به همراه برخی دیگر به خانه پدر خدیجه کبری (س) رفتند. حضرت ابوطالب (ع) در آنجا خطبه‌ای خواند که همه مدعیان خداشناسی باید در برابر او زانو بزنند. از او برای حضرت محمد (ص) خواستگاری کرد و خود مخارجش را متقبل شد.
جریانی عاشقانه و عارفانه از این زوج دلداده خوانده‌ام که لیلی و مجنون‌ها، ویس و رامین‌ها و وامق و عذراها در مکتب عشقشان طفلان نوپایند.
حضرت ابوطالب (ع) که خود شیفته برادرزاده‌اش بود، وقتی او را به عقد حضرت خدیجه کبری (س) درآورد، نگران حالش بود. وقتی محمد امین (ص) تازه داماد، قصد رفتن به منزل را کرد، کنیزی را همراهش فرستاد. کنیز می‌گوید: وقتی حضرت مصطفی (ص) درب خانه را زد، خدیجه کبری (ص) سراسیمه به استقبال معشوق خود شتافت و در آستانه در، دست ایشان را گرفت و بر سینه خود گذارد و عرض کرد: «حبیب من! محبوب من! شما که به زودی آخرین پیامبر خواهید شد، خدیجه را به کنیزی خود بپذیر!»
چه تابلوی زیبایی ...
پیامبر اکرم (ص) درباره همسر باوفای خویش جملات فراوانی دارد از جمله اینکه: «در هنگامی که همه مرا تکذیب می‌کردند، خدیجه به من ایمان آورد، هنگامی که همه مالشان را از من دریغ می‌کردند خدیجه همه اموالش را به من بخشید. کجاست مثل خدیجه؟»
خدیجه تنها همسر پیامبر اکرم (ص) است که از ایشان فرزند به دنیا آورد. آن هم چه فرزندی. بهانه خلقت افلاک. فاطمه زهرا (س) «لولاک لما خلقت افلاک، و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما»
یک داستان عاشقانه دیگر و التماس دعا:
در پایان سفر معراج حضرت رسول (ص) جبرئیل امین (ع) رو به پیامبر (ص) کرد و عرضه داشت: «خداوند می‌فرماید سلام مرا به خدیجه برسان»

نوشته شده توسط : یاسر

نظرات دیگران [ نظر]


   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرید پیر مغانم
عرفان کفی
رمضان کریم
[عناوین آرشیوشده]